امریکا تصور می کرد این که مردم او را در این جریان به این سرعت شناسایی کند
امری محال است
اما مردم ما را شناخت!
مردم ما را شناخت و فهمید که ما همچون عربان بی غیرت نیستیم که کشورمان را دو دستی در اختیار آن ها قرار دهیم.
و با ضربه ای کوبنده بیرون می رانیم
هر کسی که با آن ها باشد را!
اگرچه فتنه ی 88 و ختم آن ما را در دنیا کمی از نام و آوازمان دور کرد.
و اگر چه بسیاری از جوانانمان را گمراه کرد
و اگرچه بسیاری از شخصیت های انقلاب اسلامی را از چشممان انداخت
با این برای ما فواید بسیاری به همراه خود آورد.
شطرنج طولانی شده بود.
مهره هایی که حال با لباس مردم بودند
تحریک می کردند که ضربه بزنند و نابود کنند.
آن هم به بدنه ی انقلاب،
به مهم ترین آرمان مردم،
حسین!!!!
امریکا فکر همه جا را کرده بود و فکر می کرد با ادامه ی آن می تواند به خواسته خود برسد
پس با دادن شعار های ضد انقلابی خواست به این شطرنج طولانی خاتمه ی کوبنده بخشد.
اما از اعتقاد عمیق مردم
خبر نداشت پس شاید مهم ترین دلیل این ضربه ی که زد و نابودی فتنه را با قانون دوم نیوتن اثبات کرد:
تا قبل از ان مردم با آن ها ملایم راه می امدند چون فکر می کردند از ملت اند.
اما هنگامی که نام امام حسین را بازیچه و مسخره قرار دادند
مردم به این موضوع پی بردند که اگر از مردم بودند
هیچ گاه به مهم ترین اعتقاد توهین نمی کردند.
امام حسین مهم ترین اعتقاد مردم بود
فرهنگ مردم بود
پس کسی اعتقاد خود را نابود نمی کند!
به فرهنگش توهین نمی کند!
در نتیجه اگر این کار را انجام دهد از مردم نیست!
حال کنشی بود از سوی امریکا
مردم هم می دانستند
پس باید واکنشی می کردند بر خلاف آن
و محکم، مانند آن
حال موسوی از طرفی دیگر کارش را تمام شده می دید
و از طرف دیگر
پل های پشت سرش را خراب کرده بود.
واضح است چنین فردی دیگر هیچ کاری نتواند انجام دهد.
مرگ ترسناکی وجود او را فرا گرفته بود
شاید در ان زمان فهمیده بود که چه کاری کرده است!
اما دیگر جرات بازگویی این موضوع را نداشت.
امریکا که تا این جا نقشه هایش را با یک مهره ی مطرح اسلامی پیش برده بود
دیگر او را یک مهره ی سوخته و بازی با او را خطرناک می دانست
پس از مهره های خود استفاده کرد و به ان ها دستور داد تا جامه ی مردم پوشیده و بین آن ها بروند
در این صورت قدرت در هر صورت بر موسوی می چربید
و وقتی نتیجه ی واقعی انتخابات مشخص شد
به موسوی خبر دادند
همه چیز همان طور که باید پیش می رود و اصلا لازم نیست خود را ببازی
اما همه چیز به سود امریکا پیش می رفت
و کسی که بیشترین ضرر را متحمل بود موسوی ! بود.
کاملا واضح بود که امریکا از پیشینه ی قوی ملت ایران در نابودی فتنه با خبر است.
و تنها به دنبال جریانی است تا علاوه بر افزایش بی اعتمادی مردم به دولت
و همچنین نابودی عناصر مهم انقلاب
کاری کند که دوباره ملت ایران در جهان نام و آوازه ی خود را از دست بدهد.
و این کار را توانست.
شاید اگر آقای موسوی فقط کمی فکر می کرد
می توانست این موضوع را بفهمد
او در دهه ی 60 در جریان بوده است و فتنه را دیده
اما این که با چه چیزی توانسته اند
ایشان را مانند کودکی خردسال گول بزنند،
واقعا قابل تامل است!
حال شبکه های آمریکایی
باید این اظهارات را واقعی نشان می دادند.
و البته با یک نظر سنجی ساختگی
به خوبی این کار را کردند.
آیا در این جا کسی نبود از این آقایان بپرسد اگر نظر سنجی شما و شما هست
دیگر چه نیازی به رای گیری است؟
